اصول گودبرداری
- شناسه : 22072
- دسته بندی ها :
گودبرداری به هر گونه حفاری و خاکبرداری در تراز پایینتر از سطح طبیعی زمین یا در تراز پایین تر از زیر پی ساختمان مجاور اطلاق میشود. گودبرداری برای اهداف مختلفی مانند تخریب یک ساختمان فرسوده برای ساخت مجدد، رسیدن به تراز بکر، حفاظت فوندانسیونها در برابر یخبندان، احداث کانالها، احداث مخازن زیر زمینی و … انجام میشود.ادامه مطلب را مشاهده فرمائید.
این عملیات یکی از کارهای پیچیده و خطرناک مهندسی به شمار میرود. به منظور حفظ جان انسانهای داخل و خارج از گود، محافظت از ساختمانهای مجاور و فراهم آوردن شرایط ایمن و مطمئن جهت انجام کار، دیوارههای گود باید به وسیله سازههای نگهبان مهاربندی و پایدارسازی شود. سازههای نگهبان انواع مختلفی دارد که با توجه به نوع خاک، عمق گودبرداری و حساسیت ساختمانهای مجاور گود انتخاب میشود.
گودبرداریها به دو گروه کلی حفاظت شده یا مهاربندی شده و حفاظت نشده یا مهاربندی نشده تقسیم میشوند. باید توجه داشت در گودبرداریهای حفاظت نشده پایداری شیبها یا جدارههای قائم گودبرداریها، صرفاً توسط شرایط مکانیکی خاک تامین میشوند.
قبل از انجام گودبرداری باید موارد مختلفی را بررسی کرد.
سازه نگهبان موقت، سازه درون خاکی است که برای جلوگیری از ریزش دیوارههای گود، ممانعت از رانش خاک و ایجاد ایستادگی و پایداری لازم از مقابل هر گونه حرکت افقی دیوارههای گود و مهار این گونه حرکات قبل از اقدام به هر گونه عملیات ساختمانی احداث میشود. سازه نگهبان از یک طرف با خاک و مسائل گوناگون خاک مرتبط است که باید شناخت جامع و کافی نسبت به آن کسب کرد و به مشکلات و خصوصیات آن اشراف کامل داشت و از طرف دیگر سازهای است که باید بر اساس اصول شناخته شده مهندسی طراحی و ساخته شود تا قادر باشد با توانمندی، پایداری و ایستادگی لازم، هر گونه رانش و ریزش و حرکات افقی خاک را مهار کند. به طور کلی خاکها دارای سه پارامتر عمده مقاومتی، چسبندگی، زاویه اصطکاک داخلی، و وزن مخصوص هستند.
این روش ساده برای نگهداری و حفاظت جدارههای حاصل از گودبرداری و برای جلوگیری از تغییر مکانهای جانبی در گودهایی با عرض کم در محیطهای شهری استفاده میشود. از معایب این روش اتلاف قابل توجهی از فضای کاری داخل گود و محدودیت در به کارگیری ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز و همچنین افزایش ریسک برخورد با المانها و به مخاطره انداختن آنها است د.
از این روش به عنوان روش متداول در پایدار سازی موقت گود در مناطق شهری استفاده میشود. در این روش از پروفیلهای معمول فولادی به صورت ستونهای پیوسته که درون خاک فرو برده و استفاده میشوند و عمق کف گود اجرا خواهند شد. فاصله بین المانها بین ۲ الی ۴ متر بوده به طوری که بتوان فضای بین آنها را با الوارهای چوبی (لارده چینی) پر نمود. در این روش از مهارهای کششی به منظور حفاظت جانبی گود استفاده میشود و اتصال بین ستونها توسط میل مهارها و جوشکاری انجام میشود.
در این روش صفحه فلزی داخل خاک و جداره گود توسط چکش پنوماتیک و با استفاده از لرزش کوبیده میشوند و با انواع اتصالات بین خود به یکدیگر متصل شده و یک جداره پیوسته را تشکیل میدهند. از مزایای این روش راحتی در کوبیدن، نصب و بیرون کشیدن صفحات فلزی بودهو مصالح آن مجدداً قابل استفاده در پروژههای دیگر است. همچنین در این روش به المانهای افقی و مایل کمتری نیاز است. بنابراین محدودیتهای اشغال فضای داخل گود کمتر وجود دارد. از جمله معایب این روش وابستگی به نصب سپرهای فلزی است که در محیطهای شهری به دلیل وجود تاسیسات زیربنایی شهری و ایجاد لرزش و صدای ناشی از کوبش سپرها محدودیتهایی را به وجود میآورد. همچنین کوبیدن سپرها در زمینهای سنگی یا خاکهای بسیار متراکم به سختی انجام پذیر است و در زمینهای با شرایط مذکور با محدودیت مواجه میشود.
یکی از روشهای متداول در پایداری و حفاظت جدارهها با شرایط متنوع اعم از زمین سخت و سست و نرم استفاده از شمعهای درجا است و در برخی موارد علاوه بر ایفای نقش حفاظت جانبی نقش آب بندی را نیز انجام میدهد و همواره در صورت نیاز بار قائم نیز تحمل میکند. مهار بندی جدارهها توسط شمعهای درجا در موارد زیر به عنوان گزینه برتر برای سیستمهای حفاظت جانبی گود مطرح است.
یکی دیگر از روشهای محافظت از جداره گود احداث دیوار دیافراگمی و یا دیوار دوغابی است. در این روش ابتدا توسط دستگاههای گراب متناسب با شرایط زمین حفاری قسمتی از دیوار انجام میشود و همزمان با حفاری جهت پایداری جداره دیواره حفاری شده و جلوگیری از ریزشهای موضعی از دوغاب بنتونیت استفاده میشود. تشکیل کیک بنتونیت در داخل دیواره حفاری شده و نفوذ در لایههای دانهای جداره باعث میشود جداره همواره پایدار بماند و بلافاصله پس از رسیدن به عمق مورد نظر، آرماتور گذاری شده و در نهایت بتن ریزی میشود. این روش در زیر هسته سدهای خاکی نیز کاربرد بسیار دارد و از هرگونه نشتی جلوگیری مینماید. استفاده از این تکنیک در مناطق شهری نیز با محدودیتهای نظیر استفاده از روش مهار بندی افقی و مایل و المانهای کششی دارا هستند.
تئوری استفاده از روش نیلینگ بر مبنای مسلح کردن و مقاوم نمودن توده خاک با استفاده از دوختن توده خاک توسط مهارهای کششی فولادی با فواصل نزدیک به یکدیگر است. استفاده از این روش موجب افزایش مقاومت برشی توده خاک، محدود نمودن و تحت کنترل در آوردن تغییر مکانهای خاک در اثر افزایش مقاومت برشی در سطح لغزش بدلیل (Slid)، افزایش نیروی قائم و همچنین باعث کاهش نیروی لغزش در سطح گسیختگی و لغزشی میشود. باید توجه داشت تمامی سطوح ترانشههای حفاری شده که توسط نیلینگ بایستی مسلح شوند با استفاده از شبکه مش و شاتکریت ابتدا حفاظت شده و سپس سیستم نیلینگ روی آنها اجرا میشوند.
در این روش در حاشیه زمینی که قرار است گودبرداری شود در فواصل معین چاههایی حفر میشود. عمق چاهها برابر عمق گود به علاوه مقداری اضافه برای شمع بتنی انتهای تحتانی چاهها است. درون چاهها پروفیلهای I شکل و H شکل حدود ۳۰ درصد پایینتر از کف گود قرار داده شده و در انتهای پروفیلها شاخکهایی در نظر گرفته میشود. برای جلوگیری از ریزش با دستگاه حفاری در بدنه چاهکهای افقی یا مایل به قطر ۱۰ تا ۱۵ سانتی متر زده و درون آنها آرماتور به طول ۵ تا ۱۰ متر کار گذاشته و بتن تزریق میشود. پانل بتنی پیش ساخته بین پروفیلهای قائم قرار داده میشود.
دارای شباهت بسیار زیاد با روش مهارسازی انکراژ است که طی مراحل زیر اجرا میشود.
در شرایطی که میکروپایلها با هدف تحکیم و بهسازی بستر پی سازهها مورد استفاده قرار میگیرند، محاسبات فنی میکروپایل مشابه با محاسبه شمعهای متداول است. این محاسبات مبتنی بر سه بخش طرح سازهای ، طرح ژئوتکنیک و کنترل برش پانچ است. میکروپایل از یک سو با دارا بودن عناصر تسلیح مشتمل بر جدار ضخیم فولادی و آرماتور تسلیح، قابلیت انتقال و پخش بار به لایههای مقاوم زیرین و نیز کنترل نشست به دلیل سختی بالای فولاد و تسلیح عمقی خاک را دارد و از سوی دیگر به دلیل تزریق دوغاب سیمان، مشخصات مکانیکی خاک نظیر سختی، تراکم پذیری، ظرفیت باربری، ضریب اصطکاک و چسبندگی و غیره را بهبود میبخشد. لذا میکروپایل در مقایسه با سایر روشها مانند حفاری و تزریق، تثبیت خاک با سیمان و یا آهک، تراکم دینامیکی و غیره به دلیل عملکرد ترکیبی (استفاده از عناصر باربر و اصلاح خاک) دارای برتری هستند.
این روش، یکی از مناسبترین و متداولترین روشهای اجرای سازه نگهبان در مناطق شهری است. برای اجرای این نوع سازه نگهبان ابتدا در محل عضوهای قائم خرپا که در مجاورت دیواره گود قرار دارند، چاههایی را حفر میکنیم. آنگاه درون شمع را آرماتوربندی کرده و عضو قائم را در داخل شمع قرار میدهیم و سپس شمع را بتن ریزی میکنیم. پس از سخت شدن بتن انتهای تحتانی عضو قائم به صورت گیردار در داخل شمع قرار خواهد داشت. سپس خاک محصور بین اعضای قائم و افقی خرپاها را در سرتاسر امتداد دیواره به صورت مرحله به مرحله بر میداریم و در هر مرحله اعضای افقی و قطری خرپا را به تدریج نصب میکنیم تا آنکه خرپا تکمیل شود.
عدم قرارگیری سیستم نگهداری موقت در درون زمین اصلی که باعث کاهش مساحت زمین و یا دستپ و پا گیر شدن اجرای سازه اصلی میشود و همچنین سرعت اجرای بالا و هزینه کم از مزایای این روش است. این روش نیاز به فضای باز در اطراف زمین دارد لذا در زمینهایی که فضای کاری محدودی دارند از این روش نمیتوان استفاده نمود.
مواردی نظیر عدم وجود اسکلت، ضعیف بودن ملات دیوارها و علائم ضعف اجرایی ساختمان، وجود ترک و شکستگی یا نشست و شکم دادگی دیوارها از این جملهاند. وجود دیوار مشترک بین ساختمان مورد نظر برای تخریب و ساختمان مجاور آن نیز غالباً میتواند منبع ایجاد مشکل باشد.
معمولاً هر چه خاک محل ضعیف تر باشد خطر بیشتری برای ریزش گود و تخریب ساختمانهای مجاور وجود دارد. خاکهای دستی بارزترین نمونه خاکهای ضعیف هستند.
همچنین در بسیاری از موارد محل به صورت تپه و ماهور و یا بستر مسیل بوده و با خاک یا نخاله به صورت غیرمهندسی تسطیح شده است. رسوبات سست جوان که غالباً در اطراف مسیلها و پای دامنهها وجود دارند نیز از جمله خاکهای ضعیف محسوب میشوند. امکان زیادی وجود دارد که سازنده ساختمانی که در مجاورت زمین محل احداث پروژه قرار دارد در زمان ساخت، خاک ضعیف را جا به جا نکرده و پی ساختمان را بر روی همان خاک سست قرار داده باشد. در این صورت ساختمان مجاور تا هنگامی که گودی در کنار آن ایجاد نشده استوار است اما به محض اینکه با گود برداری کم عمق، اطراف آن خالی شد خاک ضعیف موجود در زیر پی آن ریزش کرده و باعث خرابی ساختمان مجاور خواهد شد.
معمولاً هر چه عمق گود بیشتر شود خطر بیشتری کارکنان و ساختمانهای مجاور را تهدید میکند. در سالهای اخیر با افزایش تراکم ساختمانی، نیاز به پارکینگ و انباری و سطوح مشاع دیگر افزایش یافته و باعث افزایش تعداد طبقات زیرزمین شده است. باید توجه شود که با افزایش عمق گود، خطر ریزش آن به مراتب افزایش مییابد. با افزایش عمق گودها و افزایش ارزش ساختمانها و تأسیسات مجاور، گودبرداری غیر فنی بسیار خطرناک بوده و خسارات جانی و مالی جبران ناپذیری را در پی دارد.
معمولاً با افزایش زمان بازماندن گود حتی اگر بارندگی یا تغییرات جوی مطرح نباشد خطر ریزش گود بیشتر میشود اما افزایش زمان بازماندن گود به ویژه در فصلهای بارندگی و رطوبت (زمستان و بهار)، با وقوع بارشهایی گاه سنگین و سیل آسا همراه است که با اشباع خاک و یا جاری شدن آبهای سطحی خطر ریزش گود را به مراتب افزایش میدهد. به طوری که بسیاری از ریزشهای گود در گذشته به فاصله چند ساعت تا چند روز بعد از شروع بارندگی روی داده است.
بالا بودن سطح عمومی آبهای زیرزمینی در منطقه معمولاً عملیات آبکشی جهت پایین انداختن سطح آب زیرزمینی را ضروری میسازد. معمولاً وجود سطح آب زیرزمینی بالا خطر ریزش گود را افزایش میدهد به ویژه بعد از چند روز از انجام عملیات گودبرداری و رسیدن سطح آب زیرزمینی به تعادل. همچنین وجود جریانهای آب زیرزمینی از طرقی نظیر نهرهای مدفون یا قناتها میتواند در افزایش خطر ریزش گود بسیار مؤثر باشد. جریانهای آبهای سطحی نیز از عواملی هستند که میتوانند باعث فرسایش خاک گود و اشباع شدن آن شده و به افزایش خطر ریزش گود کمک کنند. دور نگه داشتن جریان آبهای سطحی موجود یا محتمل (مثلاً در اثر بارندگی) از مهمترین و اصلیترین قدمهای اولیه حفاظت گود است.
بررسیهای مکانیک خاک انجام بررسیهای محلی در مورد زمین شناسی عمومی، مشخصات خاک محل و سطح آبهای زیرزمینی است. به ویژه باید وجود و عمق خاکهای مسئله داری، نظیر خاکهای دستی را مشخص نمایند. توصیههای فنی در مورد نوع پی، مقاومت مجاز خاک زیر پی و نشستهای مورد انتظار و پارامترهای طراحی دیوارهای حایل دیگر بخشهای ضروری گزارش مکانیک خاک را تشکیل میدهند. همچنین با توجه به عمق گودبرداری مورد نیاز و مشخصات ساختمانها و دیگر تأسیسات مجاور نظیر معابر، خطوط گاز، فاضلاب و … باید خطر گودبرداری ارزیابی شده و روش گودبرداری، شیب ایمنی گودبرداری، مراحل گودبرداری، نیاز به سازه نگهبان، نوع سازه نگهبان و روش طراحی و اجرای آن به تفصیل بیان شود.