گنبدی بر فراز منهتن از باک مینیستر فولر - سازه برتر



گنبدی بر فراز منهتن از باک مینیستر فولر,گنبدی بر فراز منهتن,باک مینیستر فولر,

گنبدی بر فراز منهتن از باک مینیستر فولر

گاف معماران و معماری در گذار از "شهرییت مسقف" به "شهر مال- زده"!

طرح رادیکال باکی فولر برای مسقف کردن بخش میانی منهتن، با بهره گیری از ساختار یک کره ژئودزیک به شعاع ۳ کیلومتر، و تبدیل شهر به فضایی کاملا کنترل شده به لحاظ اقلیمی، نتیجه مستقیم چندین دینامیزم فرهنگیْ اجتماعی موازی در زمان خود بود.

از یک سوی، ایده "شهر مسقف" ریشه در نگاه آخرزمانی و آرمان گرایانه ژانر ادبیات داستانی علمیْ تخیلی داشت. پیشینه شهرهای مسقف علمیْ تخیلی  به سال ۱۸۸۱ و داستان "سیصد سال پس از این" اثر ویلیام دلیسله هی بر می گردد. داستان، شهری مبتنی بر تفوق نژاد سفید بر نژادهای دیگر و باساختاری سوسیالیستی را متصور می شود. اوج ایده پردازی های تکنولوژیک در سال ۱۹۳۷ در داستان "سازنده ستاره" اولاف استپلدون متجلی می شود. در این داستان، سازه  کره دایسون برای پوشش کامل سطح ستاره ها در راستای حداکثری کردن برداشت انرژی متصاعد شده از آنها پیشنهاد شده است. در داستان استپلدون، شهرییتی که از چنین تکنولوژی پیشرفته ای حمایت می کند، ناشی از تمدن فوق پیشرفته ای است که دغدغه تامین انرژی از اولین اصول شکل دهنده فضای اجتماعیْ فرهنگی و اقتصادیْ سیاسی آن محسوب می شود.

از سوی دیگر، پروژه فولر متاثر از پیشینه چند دهه ایده پردازی های رادیکال در باب اَبَرْسازه ها از دهه ۲۰ تا دهه ۶۰ و موثر بر روند این جنبش در دهه ۷۰ میلادی است.

از میان ابرْسازه های هم عصر این پروژه، "بابل جدید" کنستانت که در سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰شکل می گیرد از اهمیت به سزایی بر خوردار است. بابل، شهری مسقف و ضد کپیتالیستی با جامعه ای آرمانی و متشکل از قشر مولد است که تمام عناصر شکل دهنده شهرییت آن از اقلیم تا ترافیک از طریق سیستم های تکنولوژیک توسط شهروندان و مدیریت شهری کنترل می گردد.

از سوی دیگر، تعالی تکنولوژیک آمریکای دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی نیز شرایط را برای ایده پردازی های متهورانه، جسارت در عبور از مرزها، و بازْتعریف "امر ممکن"  مهیا کرده است.

.

در عین حال، بحران کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، بحران برلین در سال ۱۹۶۱، بحران تسلیحاتی کوبا در سال ۱۹۶۲ و جنگ ویتنام که از سال ۱۹۵۵ شروع شده بود و همچنان ادامه داشت، به شدت یافتن جنگ سرد و نهادینه شدن "ترس از دیگری" در جامعه آمریکا کمک کرده بود. این ترس از در معرض خطرات ناشناخته بودن، ناخودآگاه جامعه روشنفکر و نظام خلاقه مدنییت آمریکایی را به سمت آرزوی کنترل حداکثری محیط سوق داده بود.

در کنار همه این عوامل، حوزه گفتمانِ درونْ دیسیپلینی معماری و شهرسازی نیز به شدت تحت تاثیر نگاه خدای گونه و از بالای سه گانه معماری مدرن (لوکوربوزیه، میس وندروهه و گروپیوس) در حال پوست انداختن و دگردیستی بود و نگاهی را ترویج می کرد که برای معمارْشهرساز عاملییتی سیاسی و اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قایل بود.

.

در نگاه صحنه گردانان معماری مدرن،‌ این تنها معماران بودند که بواسطه تخصص خود در تعریف و تبیین فضا امکان ایجاد بستر مناسب جهت تعامل بشر با شبکه به هم تنیده ای از عوامل موثر بر و متاثر از جامعه، تکنولوژی و طبیعت را فراهم می کردند و نتیجتا امکان تاثیر گذاری و حتی بازْتعریف شرایط بشری را داشتند.

بنابراین، متروپولیس مسقف باکی فولر نتیجه چندگانه فضای سیاسی جهانی و ترس از آخر زمانی سیاه و ممکن و محتمل، اعتماد به نفس درونْ دیسیپلینی معماری در ایجاد تغییرات انقلابی و پارادیگماتیک، جسارت تکنولوژیک و متاثر از پیشینه ایده آل گرایی های فضا مند چه در حوزه ادبیات علمیْ تخیلی و چه در عرصه معماری رادیکال متقدم و هم عصر خود بود.

.

امروز، بیش از ۵ دهه از رونمایی عمومی این پروژه می گذرد و نزدیک ترین ساختارهای قابل مقایسه با شهر مسقف، مال های عظیمی هستند که به خصوص در دولتشهر های در حال توسعه و اکثرا مبتنی بر اقتصاد آمپولی نفتی شاهد فراگیر شدن جدی آن ها هستیم.

اگر که نیویورک مسقف همچون سایر ابرْسازه های به تصویر کشیده شده هم عصر خود، شهرییتی ایده آل، ضد کپیتالیستی و نخبه گرا را هدف قرار داده است، مال، ابزار نئوکپیتالیزم برای لغو شهر و تولید فضایی مبتنی بر عوام گرایی و عامه پسندی است.

.

نمی توان انکار کرد که به رغم استحاله ماهوی و منطق وجودی، در تمامی ابرْساختار ها، شهوت سیاسی بازنمود توفق یک گروه، گروه سازنده ابرْسازه، بر سایر گروه ها مشهود است:

شهر مسقف "سیصد سال پس از این" شهرییتی مبتنی بر تفوق نژاد سفید بر نژادهای دیگر است...

بابل نو، جامعه مدنی را به تصویر می کشد که در قبضه نخبه گان و خبره گان است در برابر عوام و قشر متوسط...

‌دبی مال، به نوعی تفوق دنیای عرب بر جهان غیر عرب را به رخ می کشد...

تهران مال، نمایش توفیق سرمایه داری بعد از انقلاب عامه گرا بر سرمایه داری مبتنی بر اشرافییت پیش از انقلاب ایران است...

سوال این است که ایده آلیزم رادیکال دهه ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ چگونه در آستانه قرن بیست و یک دچار استحاله می شود و آرزوی معمارانه کنترل صد در صدی فضای ساخته و پرداخته نظام تمدن بشری، به میلیون ها متر مربع فضای مصرف قشر میانه و یا همان "فضای بنجل" کولهاوسی تقلیل می یابد؟

گنبدی بر فراز منهتن از باک مینیستر فولر

منبع: اتود

اخبار عمرانی

اخبار نظام مهندسی

د